یه خبر خیلی مهم
امروز٬ روز جشن الفبا برای علی بود. البته من الان سرکارم و علی هم مدرسه هست. خیلی دلم می خواست من هم در جشن الفبا شرکت می کردم. راستش هم به خاطر علی هم به خاطر اینکه یاد دوران دبستان خودم می افتادم اما مسئولین مدرسه اجازه ندادند.
به هر حال من بی صبرانه منتظرم تا بعداز ظهر علی تمام خاطرات امروز رو مو به مو برام تعریف کنه. حتما چند عکس هم ازش اینجا می ذارم.
بچه های الان هرسال جشن فارغ التحصیلی دارند. پارسال پسر گلم از آمادگی فارغ التحصیل شد و دانشنامه ش رو گرفت و حالا از کلاس اول.
علی عزیزم امیدوارم مراحل ترقی و تعالی رو پله پله طی کنی و به قول مامانم به اون بالاها که رسیدی مامان و بابات یادت نرند.