حسین کوچولو الان حدود سه روزه که سرفه می کنه. یه کمی هم آبریزش بینی داره. اما خدا رو شکر تب نکرده. اما موقعی که سرفه می کنه خیلی بیقرار می شه و حسابی گریه می کنه. هیچ جوری هم ساکت نمی شه.
به قول آقای پدر کاش خودم مریض می شدم و هیچ وقت مریضی بچه م رو نمی دیدم. راستش باباش بیشتر از من ناراحته و نگران خوب شدن حسین. دیروز بردمش دکتر. گفت که یه کم گلوش چرک داره و براش آنتی بیوتیک تجویز کرد با یه دوز خیلی پایین. امیدوارم زودتر حالش خوب بشه.
این پشه ها هم که ول کنش نیستند. با اینکه توی پشه بند می خوابونیمش و همه پنجره ها رو هم توری زدیم باز هم اومدن سراغش. البته فقط دست و پاش رو زدند. من فکر می کنم پشه های بدجنس میان از بیرون توری روی دست یا پای حسین که درازشون کرده و به پشه بند چسبیده می شینند و از همون بیرون پسر کوچولومون رو نیش می زنند. حسین هم پوستش خیلی حساسه و تا پشه ها نیشش می زند حسابی متورم و قرمز میشه.
امیدوارم زودتر حالش خوب بشه و بازهم حال و حوصله ش بیاد سرجاش.