خانواده ما

یک خانواده گرم و مهربان با دو پسر خیلی خوب

خانواده ما

یک خانواده گرم و مهربان با دو پسر خیلی خوب

سَرسَری

حسین یه چند روزیه که سرسری یاد گرفته. فقط هم مواقع خاصی این شیرین کاریش رو به کار می بره. وقتایی که سیر شده و دیگه نمی خواد سوپ یا فرنی ش رو بخوره سرسری می کنه.

راستی امروز تولد شش ماهگی حسین است.

 

اولین فرنی حسین

حسین در هفته سوم ماه پنجم خوردن غذای کمکی رو شروع کرد. برای شروع روز اول فقط یه قاشق فرنی بهش دادم و الان روزی سه وعده فرنی می خوره. از فردا باید یه وعده هم بهش حریره بادام بدم. فرنی رو خیلی دوست داره.

حالا که مفهوم قاشق و غذاخوردن رو فهمیده٬ ما که غذا می خوریم  سرش با هر یه لقمه ما بالا و پایین می ره و حسابی آدم رو از غذا خوردن پشیمون می کنه.

 

 

اولین بیماری حسین دیسدیلی

حسین کوچولو الان حدود سه روزه که سرفه می کنه. یه کمی هم آبریزش بینی داره. اما خدا رو شکر تب نکرده. اما موقعی که سرفه می کنه خیلی بیقرار می شه و حسابی گریه می کنه. هیچ جوری هم ساکت نمی شه.

به قول آقای پدر کاش خودم مریض می شدم و هیچ وقت مریضی بچه م رو نمی دیدم. راستش باباش بیشتر از من ناراحته و نگران خوب شدن حسین. دیروز بردمش دکتر. گفت که یه کم گلوش چرک داره و براش آنتی بیوتیک تجویز کرد با یه دوز خیلی پایین. امیدوارم زودتر حالش خوب بشه.

این پشه ها هم که ول کنش نیستند. با اینکه توی پشه بند می خوابونیمش و همه پنجره ها رو هم توری زدیم باز هم اومدن سراغش. البته فقط دست و پاش رو زدند. من فکر می کنم پشه های بدجنس میان از بیرون توری روی دست یا پای حسین که درازشون کرده و به پشه بند چسبیده می شینند و از همون بیرون پسر کوچولومون رو نیش می زنند. حسین هم پوستش خیلی حساسه و تا پشه ها نیشش می زند حسابی متورم و قرمز میشه.

امیدوارم زودتر حالش خوب بشه و بازهم حال و حوصله ش بیاد سرجاش.

حسین دیسدیلی کوچولو مونده

دیروز حسین رو برای ویزیت ماهیانه و سنجش قد و وزن ماه پنجم بردم. تا ماه قبل وزنش دقیقا طبق منحنی بالا می رفت. اما این ماه خیلی کم وزن گرفته و فقط ۳۰۰ گرم تپل شده و حدود ۴۰۰ تا ۵۰۰ گرم کمبود وزن داره. الان وزنش ۴۵۰/۷ کیلو است و قدش ۶۸ سانتی متر. می تونه کامل قل بخوره٬ اشیا رو با دستش بگیره٬ به کارها و رفتارهای ما واکنش میده و بلند بلند می خنده٬ وقتی دمر می خوابونیمش عقب عقب می ره و کلی هنرنمایی های دیگه که الان یادم نیست.

یه مژده

امروز اول صبحی کلی ذوق زده شدم. برای اینکه ببینم وبلاگم به لیست جستجوی گوگل اضافه شده یا نه کلمه « دیسدیلی » رو سرچ کردم. نتیجه ش برای من باور کردنی نبود.

توی کل دنیا فقط یه دیسدیلی وجود داره اونم « حسین دیسدیلی » ما هست. واقعا جالبه.

حسین دیشب آخر شب تازه سرحال شده بود و کلی دست و پا می زد و می خندید. فقط منتظر بود باباش یه پیشتیلی بهش بکنه تا ریسه بره. وقتی هم که باباش قایم می شد اونقدر سر و صدا می کرد که یعنی بیا دیگه کجا رفتی؟